قسمت دهم از مجموعه شفیع
شرح روایت
چون شمر، نامه ای را از عبيدالله گرفت تا در كربلا به ابن سعد ابلاغ كند، او و عبدالله بن ابی المحل (كهام البنين عمه او بود) به عبيدالله گفتند: ای امير! خواهر زادگان ما همراه با حسين اند، اگر صلاح می بينی نامه امانی برای آنها بنويس! عبيدالله پيشنهاد آنها را پذيرفت و به كاتب خود فرمان داد تا امان نامه ای برای آنها بنويسد.
عبدالله بن ابی المحل امان نامه را بوسيله غلام خود کزمان به كربلا فرستاد، و او پس از ورود به كربلا متن امان نامه را برای فرزندانام البنين قرائت كرد و گفت: اين امان نامه ای است كه عبدالله بن ابی المحل كه از بستگان شماست فرستاده است؛ آنها در پاسخ كزمان گفتند: سلام ما را به او برسان و بگو: ما را حاجتی به امان نامه تو نيست، امان خدا بهتر از امان عبيدالله پسر سميه است
همچنين شمر به نزديكی خيام امام آمد و عباس و عبدالله و جعفر و عثمان عليهم السلام فرزندان امیرالمومنین علی بن ابی طالب عليه السلام (كه مادرشانام البنين است) را صدا زد، آنها بيرون آمدند، شمر به آنها گفت: برای شما از عبيدالله امان گرفته ام! و آنها متفقأ گفتند: خدا تو را و امان تو را لعنت كند، ما امان داشته باشيم و پسر دختر پيامبر امان نداشته باشد؟!!
منابع
مقتل الحسین خوارزمی ج۱ ص۲۴۵
کامل بن اثیر ج۴ ص۵۶
انساب الاشراف ج۳ ص۱۸۴